روانشناسی زرد چیست ؟ دربارهاش چیزی شنیدهاید؟ اگر نه که حتما باید با ما همراه باشید تا درباره این موضوع مهم با شما صحبت کنیم. این روزها، توجه آدمها به مقوله روانشناسی بیشتر شده و تعداد افرادی که برای مشاوره و درمیانگذاشتن مشکلات روانیشان با مشاوران صحبت میکنند هم افزایش یافته است. این خوب است؛ از خوب هم بهتر است. منتها باید قبول کرد گاهی از مسیر درستِ بعضی کارها منحرف میشویم. اینجاست که باید فرق اصالت را از جَو و تبلیغات بدانیم. روانشناسی زرد هم اصطلاح وسیعی است که به روشهای درمانی و نظراتی در حوزه روانشناسی گفته میشود که بهخاطر برنامهای تلویزیونی، کتاب یا مطلبی در فضای مجازی معروف شدهاند. دربارهاش در این مقاله برایتان خواهیم گفت.
رویکردهای روانشناسی زرد اغلب به پیشنهاد راهحلهای سریع برای مشکلات مهم و دشوار ختم میشوند. این روشها بهطور معمول از سوی پژوهشها و جامعه علمی تأیید نمیشوند؛ اما آدمهای عادی را بهسمت خود جلب میکنند. کسانی که به دنبال حال خوب هستند، برای رسیدن به این هدف، از روانشناسی زرد استقبال میکنند.
روانشناسی زرد در ایران هم در جریان است. حتما شما هم با کلاسها یا محتواهای مختلف درباره روانشناسی روبهرو شدهاید که برای مشکلات پیچیده راهکارهایی کپسولی و سریع ارائه میدهند. اگر بخواهیم مثال دقیقتری در اختیارتان بگذاریم، باید به آزمونهای شخصیتشناسی اشاره کنیم؛ آزمونهایی که برخی از آنها بنیاد علمی ندارند و با چهار پرسش خندهدار و بیمعنی به شما میگویند چه شخصیتی دارید! اینها از مصادیق روانشناسی زرد هستند.
بهتر است بدانید شخصیتهایی مانند دکتر فیل مکگراو (Phil McGrow) یا اُپرا وینفری (Oprah Winfery) از کسانیاند که به رواج روانشناسی زرد کمک کردهاند. در ادامه، میخواهیم از تاریخچه این نوع روانشناسی و انواعش بگوییم. باید بدانیم تکیهکردن به نهال سُست این نوع از روانشناسی چندان سودمند نیست. با ما همراه هستید؟
تاریخچه این سبک از روانشناسی به قرن ۱۷ بازمیگردد. از زمانی که فیلسوفانی مانند دکارت و جان لاک از دانششان درباره طبیعت انسان برای اثبات چیزهایی استفاده کردند که این روزها بهعنوان نظریههای روانشناسی در نظر گرفته میشوند. انتشار نظریههای فروید (تفسیر خواب) نیز در ابعاد وسیع و انبوه موجب شد علاقه عموم به کنکاش در روان بیشتر شود و هیزم آتش روانشناسی عامه پسند افزایش یابد.
در سال ۱۹۶۰، کتاب دیگری روانه بازار شد که به محبوبیت و توسعه روانشناسی زرد کمک زیادی کرد: فرار از آزادی (Escape from Freedom) که آن را اریک فروم (Erich Fromm) نوشته بود. این کتاب پس از جنگ جهانی دوم منتشر شد و نخستین کتابی بود که در آن دوران از یوگا و مذاهب شرقی حرف میزد و البته از نیازمان به آزادی میگفت. در سالهای دهه ۷۰ میلادی، کتابهای دیگری هم به میان آمدند؛ برای مثال، کتابی از توماس هریس (Thomas Harris) بهنام «من خوبم تو خوبی» به بازار آمد.
بعدتر، در ۱۹۸۰ نیز اثری با عنوان «مردان مریخی، زنان ونوسی» نوشته جان گری (John Gray) روانه بازار شد که شهرتش تمام دنیا را فراگرفت. اگر اهل کتاب باشید یا دستکم به عناوین کتابها در کتابفروشیها یا حتی بساطیهای کنار خیابان هم نگاهی داشته باشید، حتما این کتاب را در میان کتابهایشان دیدهاید. در این سالها، توجه به چنین آثاری از دنیای روانشناسی عامه پسند زیاد شده است. منتها نظریهها و روشهای روانشناسی برای رفع مشکلات نیاز به پایههای محکمتر و علمیتری دارد.
دکتر فیل مکگراو، یکی از متهمان اصلی ترویج روانشناسی زرد
شاید با خواندن مقاله تا اینجا، احساس کردهاید محتوایی که شما میخوانید و پیگیری میکنید در کدام دسته از آثار روانشناسی قرار دارد؟ برای اینکه بتوانید به تشخیص درستی در این زمینه برسید، برایتان از نشانههای آثار زرد و عامه پسند روانشناسی میگوییم:
توجه مهم
مطالعه مقالات و جستجو در اینترنت باعث افزایش اطلاعات عمومی شما میشود اما هیچ وقت نمیتواند جایگزین مناسبی برای مراجعه به متخصص و دریافت مشاورههای تخصصی باشد.
اگر دچار مسالهای شدهاید، مشورت با مشاوران ماهر و متخصص میتواند مسیر زندگی شما را هموارتر کند. جهت مشاهده لیستی از بهترین مشاورها و روانشناسها کلیک کنید:
برای درک بهتر روانشناسی عامه پسند و تشخیص روانشناسی زرد به انواعش نگاهی داشته باشید:
خواندن کتابهایی درباره روان و تلاش برای کشف راهکارهایی برای بهتر زندگیکردن فکر خوبی است. مطالعهکردن در این زمینه زندگی را بهتر میکند، روی بهبود روابط اثر میگذارد، و زندگی شغلی را هم آسانتر و بهرهورتر میکند. منتها گاهی نبود پشتوانه علمی در توصیههای روانشناسی عامه پسند باعث میشود افراد به دردسر بیفتند.
برای نمونه، اشخاصی که با مشکلات جدی روان روبهرو هستند، با استفادهکردن از راهکارهای بیبنیاد خود را به چالش خطرناکی وارد میکنند. به نکات زیر در مواجهه با روانشناسی زرد دقت داشته باشید:
توجه به سلامت روان موضوع مهمی است. اینکه آدمهای مختلف یاد بگیرند برای حل مشکلات روانشان به سراغ مطالعه بروند بسیار عالی است. منتها نباید در چاه محتوای زرد بیفتند. از جمله معایب روانشناسی عامه پسند:
ایدهها یا نظریههای مطرحشده در روانشناسی زرد در بعضی از موارد منسوخ شده و از دور خارج شدهاند. بهدنبال محتوای نوین و تازه باشید.
دستورهای کلی و قوانین عمومی که روانشناسی زرد صادر میکند گاهی مخصوص به دین و فرهنگ خاصی است و اینطور نیست که برای همه ادیان و فرهنگها قابلاستفاده باشند؛ برای نمونه، شاید توصیههایی که برای جهان غرب کاربرد دارند در جامعهای شرقی چندان پذیرفتنی نباشند.
بسیاری از دورههای روانشناسی تجاریاند و فقط برای سودآوری تولیدکنندهشان طراحی میشوند. هدف آنها کمک به مردم نیست، بلکه پُرکردن جیب سودجویانی است که میخواهند از میل مردم برای آگاهی سوءاستفاده کنند.
اثر دارونما چیست؟ دارونما معمولا برای آزمایشکردن اثرات دارو یا روش درمانی خاصی روی افراد استفاده میشود و خاصیت دارویی واقعی ندارد. تأثیرگذاری روانشناسی زرد نیز همینطور است؛ یعنی شما دارویی مصرف میکنید که فقط ظاهر دارو را دارد و در واقع، فاقد اثرگذاری است. چرا؟ چون راهکارها موقتی و غیرعلمیاند.
روانشناسان خبره آثارشان را در حوزه روان در مجلات علمی معتبر و در قالب مقاله به چاپ میرسانند. منتها روانشناسان زرد دست به چاپ کتاب میزنند و هدفشان سودجویی است. پایگاه علمی معتبری برای آثار روانشناسی عامهپسند وجود ندارد.
برخی از مشکلات با توصیههای سادهانگارانه روانشناسی زرد حل نمیشوند؛ برای نمونه، کسی که به اختلالات خوردن عصبی دچار است، حتما باید نزد روانشناس متخصص برود و با جلسات درمانی و داروها به بهبود برسد. استفاده از راهکارهای کپسولی و موقتی روانشناسی عامه نمیتواند مشکلات جدی افراد را حل کند و برای همین، در برخی از موارد، رویآوردن به آن بسیار خطرناک است.
روانشناسی زرد در ایران هم رواج دارد. انبوه کتابهایی که در چند دقیقه و با چند راهکار قطعی میخواهند مشکلات مختلف را حل کنند در کتابفروشیها و سایتها دیده میشود. البته باید از انصاف هم نگذریم و بدانیم که گاهی توصیههای ایندست از محتواهای روانشناسی هم میتوانند جرقهای از امید و تغییر را در وجود مخاطبان روشن کنند. منتها شنونده و خواننده باید عاقل باشد و با هوشیاری از توصیهها استقبال کند.
باید قبول کرد که برای رسیدن به آرامش روانی در زمینههای مختلف، خوشبختترزیستن و داشتن زندگی بهرهور نیاز به تلاش است. راهکارهای ساده و کلی را گوش کنید، اما به ریشه و درستیشان هم نگاهی داشته باشید و با شخصیسازی آنها برای شرایط خودتان، ببینید که راهکاری قابلاستفاده در دستتان است یا خیر.
از کتابهای روانشناسی عامهپسند چیزی خواندهاید؟ از توصیههای عامهپسند و زرد روانشناسی چیزی به خاطر دارید؟ با ما هم در میان بگذارید.